آیا خدا با ماشین K سوار می شود؟

يکشنبه 31 مرداد 1400
4:55
چکاد احمدیان

آیا خدا با ماشین K سوار می شود؟

در حمل و نقل عمومی اتفاقات اسرارآمیزی رخ می دهد. وقتی انجام می دهند ، منظورشان چیست؟ نظر شما در مورد مورد زیر چیست؟ SFSU توسط افراط گرایان طرفدار اسرائیل ، که مدرسه را یهودستیز خوانده اند ، شکایت کرده است ، زیرا به دانشجویان فلسطینی اجازه داده است تا به اسرائیل اعتراض کنند. و حقوق فلسطین علیه این دعوی ساختگی. برخی از دانشجویان یهودی که مایل به صحبت هستند می توانند با گفتن این که در دانشگاه احساس راحتی می کنند و یهودستیزی را تجربه نکرده اند ، این لباس را غرق کنند. اما من آنجا دانشجو یا استاد نیستم ، و هیچ بخش JVP در محوطه دانشگاه وجود ندارد ، و من هیچ کمکی پیدا نکرده ام.

بنابراین ، روز یکشنبه ، این روز را در یک جشنواره فرهنگی فلسطین در گلدن گذراندم. پارک گیت. سپس به جلسه JVP رفتم و تی شرت بر تن کردم که روی آن نوشته شده بود "فلسطینی ها باید آزاد باشند". ساعت 9:30 بعد از ظهر که به خانه آمدم ، ماشین MUNI M به دلایلی به تأخیر افتاد ، بنابراین من برای نزدیک شدن به خانه سوار ماشین K شدم. روی نیمکت روبه روی من ، مردی ریش دار به پیراهن من نگاه کرد و شروع به بلند گفتن با من کرد.

تی شرت من ، نه بدن من

" فلسطینی ها بازنده هستند. آنها سزاوار چیزی هستند که به دست می آورند. سازمان ملل همه چیز را به آنها داد اما آنها فقط می خواهند یهودیان را بکشند. طولی نکشید که فهمیدم حرف زدن با او فایده ای ندارد ، بنابراین بیشتر سکوت کردم. او گفت: "من یهودی هستم. شما نیز یهودی هستید ، درست است؟ " من گفتم بله. من با صدای یهودی برای صلح هستم این پیراهن آنها است. "

این واقعاً او را مجبور کرد. او بلندتر صحبت می کرد و در مورد نازی ها و احمق بودن من صحبت می کرد و اینکه JVP چقدر بد بود. او شروع به تهاجمی تر کرد ، از روی صندلی بلند شد و عقب نشست و به جلو خم شد تا نزدیکتر شود.

سپس مرد قد بلندی که کمی دورتر ایستاده بود ، حرکت کرد و بین ما قرار گرفت. این یکی از اقداماتی است که افراد در شرایط قلدری تشویق می کنند. مزاحم من با عصبانیت شروع به صحبت با او کرد ، سپس دوباره به من فریاد زد و به اطراف نگاه کرد تا مرا ببیند. در ایستگاه فارست هیل ، صدای بلند بلند شد و با چند توهین جدا شد. همه آرام شدند.

ماشین K در زمانهای آفتابی تر

محافظ من شروع به صحبت با زن جوانی کرد که در طرف دیگر مزاحم نشسته بود. من زیاد نمی شنیدم اما متوجه شدم که هر دو با SF State ارتباط دارند. به آنها نزدیک شدم و از زن پرسیدم آیا او دانشجوی ایالت است. او گفت که است و پرسید که آیا من آنجا کار می کنم. من به طور مختصر در مورد مشارکت خود در مسائلی که در بالا توضیح دادم توضیح دادم.

او گفت که در مورد برخی از این موارد شنیده است و علاقه مند است که بیشتر بدانند. من پرسیدم که آیا او یهودی است و هست ، و او علاقه مند است که در این مسائل شرکت کند. ما اطلاعات تماس را رد و بدل کردیم.

وقتی در ایستگاه پورتال غربی در حال تجزیه بودیم ، او گفت ،"من از سوءاستفاده ای که آن مرد به شما کرد متأسفم." گفتم: "هدیه بود. من به دنبال شخصی مثل شما می گشتم ، و اگر او و مردی که به من کمک می کرد و صحبت شما با او نبود ، دلمان برای هم تنگ می شد. "

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

روز بعد آن داستان را در فیس بوک قرار دادم ، درست همانطور که در اینجا نوشتم ، فقط بدون عنوان و با جملات مقدماتی «خدا خوب است. در اینجا یک مثال وجود دارد. "

من نظرات و لایک های مثبت زیادی دریافت کردم ، اما بسیاری از مردم از ذکر خدا ناراحت بودند. یکی از دوستانش ، کریس نوشت: "بله ، البته. خدا تصمیم گرفت در این مورد مداخله کند ، در حالی که به هزاران کودک بی گناه اجازه می دهد هر روز در شرایط وحشتناک از گرسنگی بمیرند یا بمیرند ، اما او آن شخص را فرستاد تا از طرف شما شفاعت کند. "

ریک اظهار داشت ،" این مداخله الهی یا راز نبود. یک تقلب به شما سختی داد. یک پسر خوب آمد و به شما کمک کرد آن چیزها اتفاق می افتد. "

حدس می زنم که من واضح نبودم. من معتقدم نهادی به نام خدا وجود ندارد که تصمیم می گیرد و اقدامات را انجام می دهد و از طرف من از طرف K-Car وارد کار می شود. اما اتفاقی اسرارآمیز رخ داد و چنین مواردی اغلب برای من اتفاق می افتد.

هیچ معجزه ای وجود ندارد. با این وجود ، من به دنبال یک دانشجوی یهودی SF State بودم و شانس زیادی برای جمع آوری ما لازم بود. چرا من به جای انتظار برای M ، که در نهایت برای رسیدن به خانه نیاز دارم ، از K-Car استفاده کردم؟ چه شد که این احمق به جای چرت زدن به تی شرت من عصبانی شد؟ چگونه اتفاق افتاد که دانشجوی SFSU در کنار مرد بدرفتار نشسته بود و چه چیزی باعث شد او با کمک من صحبت کند و چرا آنها در مورد State صحبت کردند؟ این مانند پاسخ به یک دعا بود ، اما من دعا نمی کنم.

در اینجا من درباره خدا فکر می کنم. ادیانی که ما در غرب می شناسیم: یهودیت ، مسیحیت ، اسلام ، معتقدند ابر موجودی به نام خدا جهان را آفرید و آن را به انسان ها سپرد تا اداره شوند. برای من ، این یک توهم خطرناک است. اکثر ادیان دیگر جهان معتقدند خدا جهان است و انسانها بخشی از خدا هستند. خدا همه چیز است ، از مولکولها گرفته تا ستاره ها ، باد ، باران ، کرم ها ، شما ، من ، همه. طبیعت کلمه دیگری برای خداست.

اکنون من خدا را به عنوان یک بازی متقابل جاودانه و جهانی می دانم (با تشکر از کیم راندولوف برای این کلمه) با تأکید بر "بازی". همه اینها با هم کار می کنند ، به طریقی که ما نمی توانیم آنها را درک کنیم. و نه همیشه به شکلی که ما می خواهیم. اما بسیاری اوقات ، اگر اجازه دهید جهان کار کند و سعی نکنید آن را هدایت یا قضاوت کنید ، چیزهای خوبی به سراغ شما می آید.

مانند غذا. چگونه به شما می آید؟ خورشید ، زمین ، حیوانات و گیاهان ، حشرات و کرم ها و باکتری ها ، کشاورزان و کشاورزان و زایمانگران ، افرادی که به شما پول پرداخت کرده اند را کنار هم قرار دهید.آن را بخرید ، و دیگران ، و چه چیزی دارید؟ در برخی از محیط های اجتماعی ، من آن را خدا می نامم. زمانهای دیگر ، نه. این فقط یک کلمه است.


پولیش ماشین شما بیهوده است اگر موتور خراب باشد
[ بازدید : 39 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]
تمامی حقوق این وب سایت متعلق به کنج تنهایی چرک در زمستان است. || طراح قالب avazak.ir
ساخت وبلاگ تالار اسپیس فریم اجاره اسپیس خرید آنتی ویروس نمای چوبی ترموود فنلاندی روف گاردن باغ تالار عروسی فلاورباکس گلچین کلاه کاسکت تجهیزات نمازخانه مجله مثبت زندگی سبد پلاستیکی خرید وسایل شهربازی تولید کننده دیگ بخار تجهیزات آشپزخانه صنعتی پارچه برزنت مجله زندگی بهتر تعمیر ماشین شارژی نوار خطر خرید نایلون حبابدار نایلون حبابدار خرید استند فلزی خرید نظم دهنده لباس خرید بک لینک خرید آنتی ویروس
بستن تبلیغات [X]